در این که در ماه رمضان ، محتوای سریال ها باید معنوی و باشد و متناسب با حال و هوای روزهای این ماه مبارک هیچ تردیدی نیست و حتی لازم هست که برنامه سازان در رسانه ی ملی سعی کنند با تولیدات خود هر چه بیشتر مخاطبین را با موضوعات دینی و مذهبی آشنا کنند. اما مشکل درست همین جا شروع میشود که اکثر سریال هایی که در ماه مبارک رمضان به نمایش در می آید هدف درست و نیت خیر دارند اما متاسفانه به علت بیان غلط و اشتباه کم اثر و گاهی بی اثر هستند و حتی در مواردی نتیجه معکوس دارند.
برای مثال سریال خداحافظ بچه که از ابتدای ماه مبارک رمضان از شبکه ی سه در حال پخش هست و ظاهرا توانسه تا اینجا نسبت به دیگر سریال های این ماه مخاطبین بیشتری را جذب کند دقیقا مصداق همان مطلب فوق است سریالی با موضوعی به روز و هدفی درست اما بیان اشتباه.
این سریال با موضوع نازایی که شاید مشکل خیلی از زوج های جوان باشد به زن و شوهر جوانی می پردازد که مشکل نازایی دارند و تلاش می کنند به هر نحوی صاحب بچه شوند. در یکی از قسمت های این سریال پس از ان که زن وشوهر به هر دری می زنند تا صاحب بچه شوند و نتیجه نمی گیرند زن به امامزاده می رود و با اشک و آه از خدا می خواهد که بچه دار شود و دقیقا در همین لحظه صدای بچه ای که سر راه مانده را میشنود و نامه ای را همراه بچه می بیند که در آن از کسی که بچه را پیدا کرده می خواهد او را به فرزندی قبول کند
باید از کارگردان این سریال پرسید اگر هدف از این صحنه این هست که به مخاطب نشان دهد اگر کسی از ته دل دعا کند خداوند دعای او را مستجاب می کند، آیا بهتر نبود به جای نشان دادن این صحنه به این شکل غیر واقعی و با یک ایده ی دم دستی و کلیشه ای و نخ نما شده با ظرافت و هنرمندی بیشتر به دور از شعار زد گی و منطبق با واقعیت این صحنه را به تصویر می کشید. آیا نشان دادن استجابت دعا به این شکل این ذهنیت را به وجود نمی آورد که هر کسی اگر دعایی کرد بلافاصله باید برآورده شود و اگر دعایی در لحظه بر آورده نشد یعنی که خداوند نخواسته و نباید امیدوار بود.
صد البته که خداوند قادر و تواناست و هر غیر ممکنی را ممکن می سازد ولی باید توجه داشت نشان دادن معجزات خداوند با این روش ساده و کاریکاتور گونه نه تنها تاثیر روی مخاطب نخواهد داشت بلکه شاید نتیجه معکوس داشته باشد. چه خوب که مستجاب شدن دعای زن برای داشتن فرزند به شکلی بهتر و با ایده ای خلاقانه تر در بطن داستان به نمایش در می آمد نه این چنین گل درشت و با ایده ای پیش پا افتاده و تا حد زیادی شعاری.
برای روشن تر شدن موضوع جا دارد اشاره ای کنیم به سریال حلقه ی سبز کاری از ابراهیم حاتمی کیا که چند سال پیش از همین شبکه سه پخش میشد. در قسمت آخر این سریال روح حسن گلاب به امامزاده ای رفته و در آنجا دعا می کرد که زنده بماند تا بتواند با گلی تنها کسی که او را می دید زندگی کند از طرفی در همان امامزاده زنی برای سلامتی شوهرش که قرار بود قلب حسن گلاب به او داده شود دعا می کرد. اینکه خداوند دعای دو نفر را که درست نقطه ی مقابل هم هست و استجابت دعای یکی باعث برآورده نشدن دعای دیگری میشود چگونه پاسخ می دهد را کارگردان با ایده ای خلاقانه به شکلی هنرمندانه و ظریف به
تصویر کشید جا آنکه گلی بر اثر تصادف از دنیا می رود و قلب حسن گلاب هم به شوهرآن زن پیوند زده میشود و در یک سکانس نمادین روح حسن گلاب و گلی در قالب دو قاصدک در آن دنیا به هم می رسند. حال این را مقایسه کنید با برآورده شدن دعای زن برای بچه دار شدن و بر آورده شدن آن در سریال خداحافظ بچه.
در آخر باید به این نکته اشاره کرد طرح مفاهیم دینی در ماه رمضان در سریال های تلوزیونی رسم بسیار خوب و پسندیده ای است اما به شرط آنکه این مفاهیم به شکلی هوشمندانه و ظریف و نه شعاری به مخاطب عرضه شود تا ضمن جذاب بودن بر روی مخاطب هم اثر گذار باشد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
دوشنبه 23,دسامبر,2024